تو تاکسی بودم داشتم میرفتم دانشگاه دوتا اقا پسرم تو ماشین بودن همه جا ساکت بود یهو یکی از اون پسرا گفت : بی زحمت همین نزدیکی ها بایستید .سپاس !!! همه یه نیشخند زدن ..بعد که پیاده شد در ماشینو یه ذره محکم بست .
راننده برگشت گفت: بر پدَرَت لعنت دَر را چرا کوبیدَندی .. :)